ماجرای ممنوع الکار شدن محمدرضا حیاتی و اخراج از تلویزیون + فیلم

عرض کردم من که بازنشسته شدم و همان موقع هم قبل از دستور شما تقاضا کردم اگر امکان دارد دیگر نباشم. بالاخره ممکن است شخص آقای علی عسگری، مدیر خبر، معاون سیاسی و دیگر دوستان از حرف من ناراحت شده باشند، ولی هر حرفی زدم فقط از روی صداقت و حرف دلم و مردم بوده است.»
ممنوعالکاری در صداوسیما درست مثل خودکار گذاشتن معلمها بین انگشتهای دانشآموزان است. آنها خودکار میگذاشتند تا دانشآموز خاطی درس عبرتی باشد برای دیگران و صداوسیما ممنوعالکار میکند تا حساب کار دست بقیه مجریها، بازیگران و اخبارگویان بیاید.
پیام واضح است: «ما حتی با حیاتی اتوکشیده هم شوخی نداریم چه برسد به شما که گاهی شلوار پاره هم میپوشید.» هم آن معلمها فکر میکردند تنبیهشان به نفع دانشآموزان است و هم این مدیران صداوسیما؛ که تاریخ نشان داده است هر دو اشتباه میکنند.
نباید فراموش کرد که حیاتی از دسته افرادی است که تحلیل سیاسی ندارد و به خاطر همین نبود تحلیل، مورد توجه مدیران تلویزیون برای خواندن اخبار شد و گرنه او هم مانند برخی از گویندگان قدیمی خبر حاضر به همکاری با صداوسیما نمیشد.
واقعا این همه «ممنوعکار» کردن افراد در صداوسیما، چه دستاوردی برای تلویزیون داشته است؟ دیگر کسی کاری، حرفی و نظری مغایر با منویات مدیران صداوسیما نکرده، نزده و نداده است؟ آیا دیگر همه دست به سینه ایستادند و «چشم» از دهانشان نیفتاد؟
اتفاقا این ممنوعالکار کردن آدمها، دایره صداوسیما را تنگتر و تنگتر کرد. ما هر روز میبینم که هنرمندان بیشتری از صداوسیما بویژه تلویزیون فاصله میگیرند. گزارشگران و مجریهای بیشتری سودای شبکههای آنور آبی را میکنند. میبینیم که مدیران تلویزیون با دست خودشان تابلوی «ماهواره نگاه کن» را به مردم نشان میدهند. واقعا چرا تلویزیون دیگر مثل دهه هشتاد و حتی هفتاد برای مردم جذاب نیست؟ چرا چهرههایی که مردم آنها را دوست دارند دیگر حاضر نیستند وارد قالب تلویزیون شوند؟
واقعا اگر نبود خلاقیتهای فردی و کپیکاریهای غربی، صداوسیما چه حرفی برای گفتن داشت؟ چرا دیگر تلویزیون نمیتواند سریالهای خیابانخلوتکُن بسازد؟ چرا دیگر حتی نمیتواند سریال مناسبتی خوب بسازد؟ ماه رمضانی که گذشت را ببینید تا متوجه عمق فاجعه شوید.
به نظر میرسد صداوسیما فقط به دنبال زدن حرف جریانی خاص در کشور و جلب نظر آنهاست و اینکه باقی مردم چه میگویند و چه فکر میکنند برایشان مهم نیست. ممنوع میکنند، سانسور میکنند، مجری حذف میکنند تا بشود آنچه آنها میخواهند.
محمدرضا حیاتی پس از این مصاحبه از تلویزیون اخراج شد
واکنش اِبی به ممنوعالتصویری محمدرضا حیاتی
وی در این باره در صفحه اینستاگرام خود نوشت:
با خبر شدم که جناب حیاتی به دلیل اعلام علاقه شخصی شان به بنده، ممنوع التصویر شده اند. باید اعتراف کنم که بسیار متاسف شدم و هنوز بعد از چهل و یک سال تبعید نمیدانم من و هنرمندانی چون من مرتکب چه گناهی شده بودیم به جز اهدای شادی به مردم و خواندن از آزادی، که تا به امروز طرفداران و علاقمندانمان تحت فشار و زور هستند. برای آقای حیاتی آرزوی زندگی آرام در کنار خانواده دارم.
دیدگاه ها
بیخودی به گردن تلوزیون نندازید.بهتره بگویید صدا سیما جمهوری اسلامی…همه این داستان ها از جمهوری اسلامی هست تمام. بهتره بگوییم جمهوری اسلامی نما چون این حکومت بوی از اسلام خدا انسانیت نبردند. یک مشت نمک نشناس ظالم دروغگو با حاکم بی ادب زورگو دوژمن ساز.
بستشه دیگه جوانها بیکارند این پیرمرد از وقتی من خردسال بودم تو تلویزیون بوده تا الان من خودم بچه دارم تو تلویزیون فکرکنید ، همش هم که توپق میزنه بسته دیگه